استقبال از بهار ؛ جریانی شگفت انگیز

احسان مهدوی

استقبال از بهار چهار سال پیاپی با محاسن و معایبی برگزار شده که از عمده ترین معایب آن نبود پژوهش و به روز نبودن این جریان بود که نیاز به اقدام اساسی داشت.

از این رو در تابستان 90 برنامه ای پژوهشی با عنوان «چهارگاه» به همت مدیریت امور هنری شهرداری مشهد و دوستان هنرمند برگزار شد یادگیری هنری مدرن به نام «هنرشهری» که از شاخه های هنرهای محیطی است با حضور استادان بزرگ ایران از بزرگ ترین ویژگی های این برنامه بود که استادان و دانشجویان را آگاه ساخت.

این برنامه تا اواخر پاییز که متقارن با اعلام فراخوان فستیوال بود ادامه یافت. از عمده ترین تاثیرات چهارگاه برای استقبال از بهار امسال می توان به این موارد اشاره کرد:

اول : فراخوانی تهیه شده که در آن به جای ذکر هنرهای گوناگون فقط از عنوان هنرهای شهری استفاده شده بود.

دوم: ویژگی های مدرن این فراخوان ایجاد عوامل اشتراک بین آثار- رنگ و موضوع- و همچنین ذکر اسامی داوران و هیئت اجرایی بود.

سوم : استقبال از بهار امسال با عنوان یک برند با نام «فستیوال استقبال از بهار 91» و با ویزگی ها و گرافیک خاص انجام شد.

پس از این مراحل شاهد حضور بسیار گسترده هنرمندان و به خصوص دانشجویان بودیم که مهم ترین دلیل آن دعوت برای حضور در دانشگاه ها بود و در نهایت نتیجه آن شد که اکنون در شهر شاهدش هستیم.

حضور گسترده دانشجویان از یک سو طراوت ذهنی را برای شهر به  ارمغان داشت و از سوی دیگر بی تجربگی در ساخت را به دنبال داشت. در فراخوان امسال ویژگی اشتراک رنگ (فیروزه ای) نتیجه مطلوبی به همراه داشت و همچنین موضوعاتی چون بهار، امام رضا (ع) آداب و سنن و خاطرات که در فراخوان آمده بود، آثار را به مفاهیم مورد نظر و در نتیجه مردمی شدن فستیوال نزدیک تر کرد .

آنچه امسال اتفاق افتاد تعداد بسیار زیاد شرکت کنندگان و آثاری بود که پس از داوری تعدادی از آن ها به نمایش گذاشته شد. آثار امسال را به چند دسته می توان تقسیم کرد:

دسته اول آثاری هستند که تاکید بر ویژگی های بصری داشتند و از نگاه این جانب بهترین گروه آثار هم تلقی می شوند . چرا که سواد دیداری مردم را تقویت می کنند و در یک کلام «خوب دیدن» از یاد رفته را دوباره به یاد مردم می آورند مانند یادمان «دوک» در میدان سید رضی و یادمان «تولد دیگر» که در پنج نقطه شهر جانمایی شده است.

دسته دوم آثار مفهومی هستند که به زنده کردن تاریخ و سنن همت گماردند، مانند «یادگار مادر» . «درخت آرزوها» «ریسندگی» و بسیاری از کارهای دیگر امسال دسته سوم آثار تفریحی و شادی بخش بودند که صرفاً برای سرگرمی مسافران و مجاوران طراحی شده بودند مانند «موتورسیکلت» در میدان فلسطین از نظر این جانب این دسته از آثار بهتر است از سوی سازمان دیگری مانند سازمان فرهنگی – تفریحی – شهرداری مشهد انجام گیرد، چرا که در اذهان عمومی این قبیل کارها اثر هنری تلقی شده و جنبه آموزشی منفی به خود می گیرد.

در عظمت این جریان هیچ شکی نیست و با توجه به نقد و نظرات مختلفی که بر این فستیوال وارد است ، زمانی ارزش آن درک خو.اهد شد که سال ها بگذرد و دیگر فستیوالی در کار نباشد اما این به آن معنا نیست که آسیب های این جریان را نادیده بگیریم.

اساساً جشنواره های موقت جریان های مدرنی هستند که بر نسل خود تاثیر می گذارند و با از بین رفتن این جریان بزرگ ترین آسیب این است که همگان خود را هنرمند می دانند و به نام ادامه فستیوال دست به کارهای عمدتاً سرگرمی می زنند.

یکی از اتفاقات خوبی که امسال رقم خورد که می تواند مراقب این آسیب باشد افتتاح همزمان تعداد زیادی از آثار دائمی در سطح شهر بود که از سویی پاسخ منتقدان بی صبر مدیریت امور هنری شهرداری مشهد را نیز داد که از جمله این آثار دائمی می توان به حجاری ستون های میدان آزادی مشهد و چند آثار دیگر اشاره کرد.

فستیوال استقبال از بهار چنان جریان شگفت انگیزی است که با وجود تمام کمی ها و کاستی ها چندین شاهکار را در معرض دید عموم مردم ایران گذاشت که برای چندین نسل این شهر اثری بس شگفت خواهد داشت از سویی دیگر پتانسل هنری این شهر به نمایش گذاشته شد که هر چه بود و هر چه هست، بسیار ارزشمند به حساب می آید.

مردم دیگر می دانند که شهرداری وظیفه ای جز رسیدگی به مسائل روزمره زندگی مردم دارد و آن این است که می تواند انسان های شهرش را تربیت کند، با فرهنگ کند و نیز بر انسانیتشان بیفزاید.

کلام آخر اینکه انتقال خلاقیت به مردم مصرف زده یک شهر کمتر از انتقال خون نیست.